با این 4 مرحله همکاری تبلیغات فیس بوک و گوگل را به حداکثر برسانید


آیا کمپین های تبلیغاتی را در پلتفرم های مختلف اجرا می کنید؟

گوگل ادز و فیسبوک دو تا از بزرگترین گزینه های تبلیغاتی در این صنعت هستند و بسیاری از کسب و کارها از هر دو برای تبلیغات خود استفاده می کنند. این سه غول همراه با آمازون، 64 درصد از سهم کلی مخارج دیجیتال در ایالات متحده را دریافت کردند.

اگر از Google Ads و Facebook استفاده می‌کنید، ممکن است مقصر باشید که هر پلتفرم را به عنوان یک روش کاملاً مستقل و رقابت مستقیم دیگری در نظر می‌گیرید. علاوه بر این، اگر با بودجه محدودی کار می کنید، ممکن است حتی در نظر داشته باشید که یکی از آنها را زمانی که آنطور که انتظار می رود عمل نمی کنند، کنار بگذارید.

اما این نوع تفکر برای کسی که در بازاریابی دیجیتال کار می کند مفید نیست. به جای اینکه آنها را به عنوان رقیب ببینیم، بهترین رویکرد این است که هر پلتفرم را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از یک کل در نظر بگیریم. زمانی بهترین نتایج را می گیرید که آنها را وادار به تکمیل نقاط قوت و ضعف یکدیگر کنید.

نگاهی به تبلیغات گوگل و نقاط قوت مختلف فیس بوک

تفاوت اصلی بین این دو تبلیغات سنگین این است که چگونه به کسب و کار شما کمک می کنند مشتریان جدیدی پیدا کند. Google Ads از تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC) از طریق کلمات کلیدی هدف استفاده می کند. شما می توانید مشتریان هدف خود را پیدا کنید زیرا آنها به دنبال کلمه کلیدی هستند که با آنچه شما ارائه می دهید مطابقت داشته باشد.

از سوی دیگر، فیس بوک شما را بر اساس رفتار آنلاین آنها به مشتریان هدف خود متصل می کند. به این هدف گذاری مبتنی بر علاقه نیز گفته می شود. داده‌های فیس‌بوک می‌تواند از کسب‌وکارهای دیگر یا صفحات افراد مشهوری که کاربران آن‌ها را دوست داشته‌اند، جمعیت‌شناسی و علایق آنها، خریدهای قبلی و فعالیت‌هایشان در این پلتفرم باشد. این به شما این امکان را می دهد که مصرف کنندگان بالقوه خود را در سطح احساسی تری هدف قرار دهید، که در زیر با جزئیات بیشتر پوشش داده خواهد شد.

یکی دیگر از تمایز قابل توجه این است که فیس بوک به شما امکان می دهد تبلیغات بصری بیشتری ایجاد کنید. در نتیجه، فرصت های بیشتری برای نشان دادن لوگو و رنگ های خود و استفاده از عکس ها و فیلم ها وجود دارد. با تبلیغات گوگل، شما بیشتر به متن ساده در صفحه نتایج جستجو محدود می شوید. با این حال، اگر در شبکه نمایش آنها تبلیغ می کنید، که تبلیغات شما را به عنوان بنر در وب سایت های شریک خود نشان می دهد، ممکن است کمی فضای بیشتری برای استفاده از گرافیک داشته باشید.

در مورد دسترسی مخاطبان، ظاهراً Google Ads در این سناریو دست بالا را دارد. این به این دلیل است که موتور جستجوی Google برای زندگی روزمره ضروری شده است و روزانه میلیون ها جستجوی جستجو را انجام می دهد. با این حال، فیس‌بوک با اجازه دادن به کسب‌وکارها برای تعیین جمعیت‌شناسی یا اولویت‌های خاص برای مخاطبان هدف خود، این مسئله را جبران می‌کند.

چگونه می توانم آنها را با هم بهتر کار کنم؟

درک زمینه هایی که هر پلتفرم در آن برتری دارد بسیار مهم است. اکنون که این راه حل نیست، می توانید به مرحله بعدی بروید و روی رویکرد ترکیبی خود کار کنید.

اما اگر در همه این موارد تازه کار هستید یا ایده شعبده بازی چند پلتفرم برای شما دلهره آور به نظر می رسد، همیشه گزینه دیگری وجود دارد. شما می توانید به کار با یک نگاه کنید آژانس تبلیغاتی گوگل را تاسیس کرد مانند GrowMyAds که می تواند وارد عمل شود و جادوی خود را انجام دهد. این آژانس‌ها دارای تیم‌هایی از متخصصان بازاریابی دیجیتال ماهر هستند که در توسعه، نظارت و بهبود کمپین‌های تبلیغاتی شما با استفاده از داده‌های بلادرنگ مهارت دارند.

اما اگر برای چالش ایجاد هم افزایی عالی بین کمپین های تبلیغاتی فیس بوک و گوگل خود آماده هستید، در ادامه مطلب را بخوانید. ما چهار راه ساده اما درخشان را با هم ترکیب کرده‌ایم تا این دو پلتفرم تبلیغاتی با هم بهتر کار کنند.

از یکی برای جلب نظر قلب و دیگری برای ذهن استفاده کنید

همانطور که قبلا ذکر شد، فیس بوک فضای بیشتری برای انعطاف پذیری و خلاقیت در تبلیغات خود به شما می دهد. به عنوان مثال، می‌توانید گرافیک و ویدیوهایی ایجاد کنید که می‌توانند هیجان یا سایر واکنش‌های احساسی مثبت را در کاربر ایجاد کنند. و می‌توانید جنبه‌های فنی‌تر محصول یا خدمات خود را برای تبلیغات Google خود ذخیره کنید، مانند مشخصات یا قیمت‌ها.

این باعث می شود که هر دو کمپین شما کاملاً با هم کار کنند. مخاطب هدف شما ممکن است ابتدا تبلیغ را در فیس بوک ببیند و به دلیل جذابیت احساسی به سرعت علاقه مند شود. گام بعدی آنها احتمالاً با جستجوی آن در مورد محصول یا شرکت بیشتر است. می‌توانید با تبلیغات Google خود استراتژی مبتنی بر منطق بیشتری اتخاذ کنید تا آنها را وادار کنید تا به کارایی محصول شما فراتر از احساسات اعتماد کنند.

راه دیگر نیز ممکن است، با تبلیغات مبتنی بر احساسات شما آخرین فشار برای متقاعد کردن کاربر هدف و بستن معامله است. این یک مثال عالی از هم افزایی و مزایایی است که می توانید از به حداکثر رساندن نقاط قوت پلتفرم های مختلف به دست آورید.

حقیقت خنده دار: یکی از موثرترین تکنیک های بازاریابی احساسی که شرکت ها استفاده می کنند، FOMO یا ترس از دست دادن استراتژی است. این به نیاز انسان برای از دست ندادن یک فرصت عالی کمک می کند و تبلیغات فیس بوک می تواند مناسب ترین بستر برای این رویکرد باشد. بازاریابی FOMO می‌تواند به‌عنوان پیشنهادهایی با زمان محدود، تأکید بر نحوه خرید همه این محصول یا تخفیفی که فقط چند مشتری اول می‌توانند دریافت کنند ظاهر شود.

هنگامی که این خریداران بالقوه درگیر شدند، حفظ آن‌ها بخش دشواری است. یکی از راه های حفظ علاقه آنها، نصب چت ربات های تجارت الکترونیک یا ابزارهای هوش مصنوعی مشابه است. این به مشتریان اطمینان می دهد که همیشه برای کمک به آنها بدون فشار آوردن به نیروی کار خود در آنجا هستید.

مخاطبان Lookalike را از طریق فیس بوک پیدا کنید و در Google Ads اعمال کنید

فیس بوک گزینه مفیدی را در اختیار کسب و کارها قرار می دهد تا اطلاعات مشتریان موفق فعلی خود را برای هدف قرار دادن افراد مشابه آپلود کنند. به دلیل این شباهت ها در علایق، جمعیت شناسی یا رفتار، احتمال تغییر دین این افراد بیشتر است. این یک مخاطب شبیه به فیس بوک نامیده می شود.

می تواند به آسانی ایجاد و آپلود یک لیست مشتری یا ایمیل باشد. شما همچنین می توانید این کار را با تنظیم مخاطبان سفارشی خود انجام دهید. افرادی را که به شیوه ای خاص با محتوای شما درگیر شده اند، مانند بازدید از وب سایت شما در ماه گذشته، فیلتر کنید. سپس می توانید همان داده ها را در تبلیغات گوگل خود اعمال کنید و آنها را به مخاطبان هدف خود محدود کنید. یا اگر داده‌های قابل توجهی را از تبلیغات Google خود جمع‌آوری کرده‌اید، می‌توانید آن‌ها را برای نتایج Lookalike بهتر در اختیار فیسبوک قرار دهید.

با هدف‌گیری مجدد، مخاطبان هدف خود را در سراسر پلتفرم‌ها دنبال کنید

اغلب اوقات، یک مصرف کننده هدف اولین باری که یک تبلیغ را می بیند یا با نام تجاری شما روبرو می شود، تبدیل به مشتری نمی شود. آنها قبل از خرید هر چیزی به اطراف پلتفرم های مختلف نگاه می کنند یا تحقیقات خود را انجام می دهند. اما اولین برخورد آنها با برند شما اصلاً هدر نیست. در واقع، این فرصت عالی برای هر کسب و کاری است که از تبلیغات فیسبوک و گوگل استفاده می کند.

از گزینه هدف‌گیری مجدد ارائه شده توسط Google Ads برای دنبال کردن افراد بالقوه‌ای که از سایت شما با استفاده از کوکی بازدید کرده‌اند استفاده کنید. سپس تبلیغات شما می تواند دوباره در فیس بوک یا یک سایت شریک در شبکه نمایش گوگل به آنها نشان داده شود.

نمونه ای از تبلیغات هدفمند مجدد می تواند محصولی باشد که آنها به سبد خرید خود اضافه کرده اند اما آن را بررسی نکرده اند. این نیز می تواند معکوس عمل کند. اگر اولویت شما دسترسی به افراد جدید از طریق فیس بوک است، می توانید این گزینه را داشته باشید که کاربرانی را که از سایت شما از طریق Google بازدید کرده اند حذف کنید.

با نام تجاری و پیام خود برای به جا گذاشتن علامت سازگار باشید

اگر از استراتژی هدف‌گیری مجدد بالا استفاده می‌کنید، ثبات بهترین راه برای مؤثرتر کردن آن است. با ایجاد یک اثر به یاد ماندنی بر روی مخاطبان هدف، آنها به راحتی می توانند برند شما را پس از دیدن دوباره و زمانی که دوباره هدف قرار می گیرند، به خاطر بیاورند. این را می توان با ثابت ماندن در پیام رسانی در همه سیستم عامل های خود انجام داد.

از خود بپرسید که چه احساسات، ارزش‌ها یا شخصیتی را می‌خواهید با برند خود منتقل کنید. آیا شما یک شرکت دوستانه و بومی هستید یا یک ارائه دهنده راه حل های فناوری اطلاعات محور و بیهوده؟ این باید در لحن پست ها، تبلیغات، چت ربات ها و ارتباط با مشتریان و مشتریان بالقوه.

جنبه دیگری که می توانید برای حمایت از ثبات برند خود ایجاد کنید، بخش بصری است. یک لوگو و فونت ساده اما معنی دار، یک پالت رنگی چشمگیر، یک شعار جذاب، یا یک فراخوان برای اقدام که هویت برند شما را تکمیل می کند، ایجاد کنید.

انجام این کار می تواند باعث یادآوری برند خوب در بین مخاطبان هدف شما شود. اطمینان حاصل کنید که هر نمونه ای که با برند شما در هر پلتفرمی روبرو می شوند به ساختن هویت و پیام شما کمک می کند. اگر می‌خواهید بیشتر بدانید، این نکات و تکنیک‌ها را در مورد چگونگی ایجاد ثبات برند و همچنین نمونه‌هایی از برندهای موفق بررسی کنید.

ممکن است ایده‌های مختلف برندسازی از سوی هر یک از اعضای تیم با هم تضاد داشته باشند، که بخشی عادی از هر فرآیند مفهوم‌سازی است. با این حال، صاحبان مشاغل می توانند با یک تمرین طراحی سرگرم کننده و در عین حال معنی دار به نام چالش مارشمالو. سعی کنید جلسات طوفان فکری آنها را پربارتر کنید.

افکار نهایی

هیچ پلتفرم بازاریابی واحدی وجود ندارد که بتواند همه پایه های شما را پوشش دهد. بهترین شرط شما این است که مکان هایی را که تبلیغات خود را درج می کنید متنوع کنید و از نقاط قوت مختلف هر پلت فرم سرمایه گذاری کنید. مثل همیشه، تست و نظارت برای هر متخصص بازاریابی دیجیتال کلیدی است. برخلاف روش‌های بازاریابی سنتی، مانند چاپ و تلویزیون، این پلتفرم‌های آنلاین دسترسی هم‌زمان به معیارها و داده‌ها را برای شما فراهم می‌کنند. اجازه ندهید این امتیاز از بین برود. از این به نفع خود استفاده کنید تا تجارت شما همیشه در صدر بازی بماند.





منبع