SEA در مقابل SEO: چگونه پول بازاریابی خود را مدیریت می کنید؟


اکثر صاحبان مشاغل استراتژی بازاریابی دیجیتال خود را به صورت ماهانه تغییر می دهند زیرا خیلی زود تسلیم می شوند. سوق دادن مشتریان بالقوه به سایت خود یا ترغیب آنها به خرید آسان نیست. این یک فرآیند طولانی است که به صبر، نظارت دقیق و استنباط اینکه کدام استراتژی برای کسب و کار شما بهترین است نیاز دارد.

در این مقاله، ما به دو استراتژی مختلف بازاریابی دیجیتال، بهینه سازی موتور جستجو (SEO) و تبلیغات موتور جستجو (SEA)، زمان استفاده از آنها و همچنین چند ترفند و نکات مفید در مورد چگونگی افزایش دید و افزایش بازدید می پردازیم. به وب سایت شما مقرون به صرفه.

هر دو استراتژی می توانند موثر باشند، اما عوامل زیادی وجود دارد که باید قبل از تصمیم گیری در مورد اینکه کدام یک را انتخاب کنید، در نظر بگیرید.

1. تبلیغات موتور جستجو (SEA)

تبلیغات موتورهای جستجو در بیشتر موارد به این معنی است که صاحبان سایت برای کسب رتبه بالاتر در صفحات نتایج موتورهای جستجو (SERP) هزینه تعیین شده ای را به موتورهای جستجو، به عنوان مثال، گوگل یا بینگ می پردازند. معمولاً هزینه به محبوبیت یک کلمه کلیدی بستگی دارد. هرچه حجم یک عبارت جستجو بیشتر باشد، برای گرفتن آن جایگاه برتر در SERP هزینه بیشتری خواهد داشت.

2. بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO)

بهینه سازی موتورهای جستجو مانند یک رقابت است که در آن همه رقبا برای گرفتن بالاترین موقعیت ها خارج از تبلیغات با یکدیگر می جنگند. وقتی چیزی را در نوار جستجو تایپ می کنید، فقط به گوگل به عنوان یک موتور جستجو فکر کنید. به طور کلی، گوگل برخی از تبلیغات پولی (SEA) و سپس صدها هزار نتیجه دیگر را به شما توصیه می کند که به نوعی به موضوع مرتبط می شوند. به این معنی که موتور یک لیست بیش از 100 صفحه ای از نتایج ایجاد می کند و به نوعی آنها را ارزیابی می کند. روش دقیق ارزیابی خصوصی است، با این حال، افراد به برخی از معیارهایی که ممکن است بر سیستم امتیاز تأثیر بگذارد، پی بردند. منظور از سئو همین است. معیارها را انجام دهید، از قوانین گوگل پیروی کنید و به نوعی از نردبان بالاتر و بالاتر بروید. اگرچه رایگان است، اما کار سختی است، زیرا این الزامات اغلب در حال تغییر هستند. برای یافتن بهترین راه حل ها باید در مسیر به روز رسانی ها و آزمایش های زیادی باشید.

3. چه زمانی باید از روش های دریا استفاده کرد؟

معمولاً کارشناسان به شما توصیه می کنند زمانی که می خواهید یک استراتژی فشار معرفی کنید از آن استفاده کنید و می خواهید با سرعت بیشتری به نتیجه برسید. استفاده از SEA به این معنی است که می توانید 100% مطمئن باشید که بازدیدکنندگان زیادی به سایت شما سفر خواهند کرد، اگرچه در اینجا کافی نیست. در این حالت، شما برای دریافت ترافیک پول خرج می کنید، با این حال، گوگل نمی تواند اطمینان حاصل کند که آن مشتریان بالقوه چیزی را در سایت شما خریداری می کنند. شما باید آنها را متقاعد کنید، که برای مثال، اگر وب سایت شما کاملاً آماده نباشد، بسیار مشکل است. این روش تنها زمانی کارساز خواهد بود که قبل از شروع تبلیغات برای آن آماده باشید. یک چیز مطمئن است که می‌تواند تاثیر فوری به شما بدهد، که ممکن است نرخ تبدیل، اعداد نرخ فروش و کاهش اصطکاک قیف تبدیل شما را افزایش دهد، اما فراموش نکنید: زمانی که تبلیغات شما منقضی می‌شود، در بیشتر موارد، ترافیک شما به همان اندازه کم می‌شود. دوباره، همانطور که قبل از معرفی تبلیغات بود. مزایای دیگری برای استفاده از SEA به جای SEO وجود دارد:

پاسخ: شما به داده های دقیق تری دسترسی پیدا می کنید، به عنوان مثال، می توانید بررسی کنید که کدام کلمه کلیدی بازدید کننده را به وب سایت شما آورده است.

ب: در اینجا، گوگل شما را قادر می سازد تا زمانی که لینک شما در صفحه جستجو ظاهر می شود، فاکتورهای مهم دیگری را تنظیم کنید. مانند شماره تلفن یا ساعات کار فیزیکی فروشگاه شما.

4. چه زمانی باید از روش های سئو استفاده کرد؟

اگر بخواهم خودم را به صورت کوتاه بیان کنم، باید بگویم زمانی که استراتژی شما برعکس است، یعنی استفاده از SEA. در اینجا، شما در بلندمدت فکر می کنید و ایجاد یک جامعه و ایجاد رابطه بین شرکت و مشتریانتان مهم تر است. در این صورت، شما زمان زیادی برای انجام این کار خواهید داشت، مثلاً گاهی اوقات سالها طول می کشد تا به اهداف خود برسید. من به شما توصیه می کنم زمانی که نمی خواهید تمام پول خود را صرف تبلیغات کنید، از آن استفاده کنید، در عوض، هدف شما این است که کارایی سایت خود را به حداکثر برسانید. عملکردهای جدید را اجرا کنید، آن را به روز کنید، زمان بارگذاری طولانی را کاهش دهید، و غیره. به این ترتیب، مشتریان بالقوه شما بیشتر به شما اعتماد خواهند کرد، بنابراین می توانید به راحتی آنها را از طریق قیف تبدیل سایت خود هدایت کنید.

5. چه زمانی باید از هر دو استفاده کرد؟

حقیقت این است که تقریباً در هر موقعیتی، این انتخاب عالی است. ممکن است متوجه شوید که هر دو مزایا و معایبی دارند. همچنین، خوشبختانه تصمیم گیری بین کوتاه مدت و بلندمدت بخشی از موفقیت نیست. شما به راحتی می توانید با هر دوی آنها به طور همزمان پیشرفت کنید. علاوه بر این، در بیشتر مواقع اگر از یکی از آنها استفاده کنید، می توانید اطلاعات ارزشمندی را به دست آورید که می تواند برای بهبود استراتژی بازاریابی دیگر خود استفاده شود. بیایید نمونه هایی از آن را ببینیم:

A، همانطور که SEA آمار کلمات کلیدی را در اختیار شما قرار می دهد، می توانید کلمات کلیدی را که مردم تمایل به استفاده از آنها دارند را مشاهده کنید. بعداً می توانید استراتژی سئوی خود را برای این روندها بسازید.

ب، اگر همزمان با بیش از یک کمپین SEA کار می‌کنید، می‌توانید تعداد کلیک‌هایی را که هرکدام دریافت می‌کنند مقایسه کنید. با این اطلاعات می توانید در بهینه سازی موتورهای جستجو نیز جلوتر بروید.

6. چگونه در یک کمپین بازاریابی پس انداز کنیم

راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید کمتر از مقدار متوسط ​​برای یک کمپین بازاریابی هزینه کنید. با این حال، تقریباً همه این نکات تنها در صورتی کار می‌کنند که از ابتدای کمپین خود این دستورالعمل‌ها را دنبال کنید. بنابراین آگاه باشید که چگونه وارد آن می شوید، و چگونه استراتژی خود را ابتدا تعریف می کنید، زیرا این بستگی به موفقیت آن دارد. هیچ زمانی برای تغییر در این وسط وجود ندارد، و همچنین برای اصلاح اشتباهات خود هزینه زیادی می طلبد. هر چه بهتر شروع کنید، راحت تر می توانید آن را کامل کنید.

چگونه در کمپین بازاریابی در پول خود صرفه جویی کنیم

7. چگونه می توانید شروع بهتری را برای خود تضمین کنید؟

اول از همه: برخی از اهداف را مستقیماً قبل از شروع یک کمپین تعریف کنید. اهداف برابر با کارهای کوچک هستند که برای رسیدن به هدف اصلی خود باید به آنها دست پیدا کنید. به عنوان مثال، هدف اصلی شما فروش صد محصول است. در اینجا، اهداف جانبی شما می تواند موارد زیر باشد:

الف. وب سایت خود را راه اندازی کنید
ب. آن را با محصولات خود پر کنید
ج. مشتریان بالقوه را با یک استراتژی بازاریابی مناسب پیدا کنید
D. قیف تبدیل خود را بهبود بخشید
E. مشتریان خود را از طریق قیف خود هدایت کنید
F. هدف اصلی – رسیدن به 100 محصول فروخته شده

البته، می توانید اهداف جانبی را در میانه یک کمپین بازاریابی تعریف کنید، زمانی که تمام وظایف شما مستقیماً به دستاوردهای کمپین شما مرتبط است. بیایید نمونه ای از آن را ببینیم. در اینجا، هدف اصلی شما افزایش 20 درصدی درآمد فروش قبل از سه ماهه بعدی است.

در اینجا وظایف جانبی احتمالی شما در این مورد آمده است:

الف. برای یافتن مشتریان بیشتر، استراتژی سئو را اجرا کنید
ب. یک کمپین رسانه های اجتماعی برای افزایش تعداد خریداران بالقوه ایجاد کنید
ج. طراحی وب سایت خود را بهینه کنید و فرآیند پرداخت را ساده کنید تا نرخ تبدیل خود را افزایش دهید و اصطکاک قیف تبدیل را کاهش دهید.
د. برای ایجاد وفاداری به برند، هدایایی بدهید و به سوالات و سوالات مشتریان خود پاسخ دهید.
E. یک برنامه وفاداری را اجرا کنید، زیرا مشتریان شما را به تکرار خرید تشویق می کند.
F. هدف اصلی – افزایش درآمد فروش به میزان 20%.

قیف تبدیل خود را بهبود بخشید

8. درک مشتریان خود

من فکر می کنم همچنین مهم است که مشخص کنید برای چه کسی می فروشید. در اینجا، شما در مورد نام های واقعی کنجکاو نیستید، فقط شخصی سازی کنید. این همان چیزی است که پرسونای مشتری در مورد آن است! این یک سیستم تحلیلی بسیار شناخته شده در بین بازاریابان است که به کمک آن می توانند گروه های هدف خود را تعریف کنند. از آنجایی که گروه های هدف خیلی چیزها را تعیین می کنند: از چه پلتفرمی برای تبلیغات استفاده کنید، چگونه باید تبلیغ کنید و غیره. فقط با کمی شناختن خریداران احتمالی خود می توانید در هزینه های زیادی صرفه جویی کنید. به چیزهای بزرگ فکر نکنید: فقط سعی می کنید ویژگی های ساده، دستمزد، گروه سنی یا مثلاً تحصیلات آن را پیش بینی کنید. معمولاً بازاریابان به شما توصیه می کنند که حداقل سه پرسونای مختلف بسازید که همیشه کمی با یکدیگر متفاوت هستند. با کمک آن، کمتر احتمال دارد که از اصطکاک عظیم قیف تبدیل رنج ببرید.

9. کجا باید محصول خود را تبلیغ کنید؟

مرحله بعدی که باید در اسرع وقت تعیین کنید کانال های بازاریابی شما هستند. شما می توانید تعداد زیادی کانال بازاریابی مختلف را به طور همزمان انتخاب کنید، اما اولویت بندی ضروری است، به خصوص اگر بودجه محدودی دارید. نوع کانال های بازاریابی که استفاده می کنید همیشه توسط شخصیت های مشتری شما تعیین می شود. اگر شخصیت مشتری نسبتا جوان‌تر است، باید روی پلتفرم‌هایی که به طور منظم از آنها استفاده می‌کنند تبلیغ کنید. اینها می توانند اینستاگرام یا تیک تاک باشند، اما قطعا فیس بوک نیستند. همچنین، اگر افراد مسن‌تر را هدف قرار دهید، همه چیز برعکس تغییر می‌کند. هنگامی که می خواهید کانال را انتخاب کنید، آموزش نیز اهمیت دارد. به عنوان مثال، افرادی که فقط با آموزش ابتدایی کار می کنند، راحت تر تحت تأثیر قرار می گیرند، بنابراین در این مورد، روش های بازاریابی مستقیم با سرعت بهتری کار می کنند.

10. بدون دانستن محدودیت های خود خرج نکنید

یکی دیگر از روش های صرفه جویی در هزینه می تواند این باشد که بودجه دقیق خود را قبل از شروع کمپین تعیین کنید. بله، می توان گفت که موضوع مهمی نیست، اما تحقیقات زیادی نشان داده است که واقعاً اینطور است. اگر محدودیتی وجود نداشته باشد، مردم مایلند پول بیشتری خرج کنند. فقط به این فکر کنید: وقتی دقیقاً با 20 یورو برای خرید یک شلوار جین به یک مرکز خرید می روید، هیچ چیز دیگری نمی خرید، زیرا پس از خرید آن، پول شما تمام می شود. مگر اینکه اگر پول بیشتری با خود بیاورید، در این صورت وقتی به اطراف نگاه می کنید و پیراهن خوبی پیدا می کنید، آن را هم در ماشین خرید خود می گذارید. به همین دلیل است که مغازه های آجرفروشی محصولات زیادی در نزدیکی صندوق دارند تا مشتریان بتوانند هر چه بیشتر چیزهای غیرضروری بخرند.

یک توصیه خوب دیگر می تواند در ارتباط با این موضوع باشد، اینکه قبل از شروع به خرج کردن پول خود، یک برنامه مالی تهیه کنید. در برخی موارد، حتی نمی‌توانید هزینه‌های آینده خود را بدون آن پیش‌بینی کنید، و زمانی که در میانه‌ی کمپین‌تان پولتان تمام می‌شود، بسیار سخت است.

11. اندازه گیری نتیجه خود را در پایان

یکی دیگر از بخش‌های کلیدی یک کمپین موفق و نسبتا ارزان، اندازه‌گیری نتایج است. آیا تا به حال در مورد ROI شنیده اید؟ به معنای سودآوری یک کمپین بازاریابی است. ROI اساسا یک معادله است. او راهی است که می توانید آن را محاسبه کنید: سود خالص/هزینه کمپین * 100. بیایید آن را از طریق یک مثال ببینیم: کمپین بازاریابی شما درآمد خالص 10000 یورو برای شما به ارمغان آورد، اگرچه شما فقط 9000 یورو را برای کمپین خود خرج کرده اید. در این مثال، ROI شما برابر است: 10000/9000*100 = 111.11%. این بار، شما بازدهی مثبتی دارید، بنابراین کمپین شما درآمد بیشتری نسبت به هزینه داشته است. اگرچه محدودیت های زیادی برای محاسبات بازگشت سرمایه وجود دارد، استفاده از آن به عنوان یک سیستم اندازه گیری ساده همیشه مفید است.

شاخص کلیدی عملکرد

12. نتیجه گیری

مدیریت کمپین های بازاریابی همیشه آسان نیست. بیشتر اوقات، خیلی سخت است! اما اینها الزامات اجباری هستند تا تا آنجا که می توانید پول پس انداز کنید. همانطور که تا به حال آموخته اید، می توانید با SEA و SEO به همان نتیجه برسید. علاوه بر این، شما بیشتر از آنها به طور همزمان استفاده خواهید کرد زیرا ممکن است شرایط به آنها نیاز داشته باشد. کلید واژه «ضرورت» است. همیشه به خریدهای اجباری و مراحل اجباری که باید دنبال کنید فکر کنید. این تنها راهی است که می توانید اطمینان حاصل کنید که از یک رویداد فاجعه بار مانند از دست دادن مشتریان از طریق قیف تبدیل خود جلوگیری کنید. امیدواریم سایت های زیادی وجود داشته باشند که می توانند به شما در جلوگیری از رسیدن به آن مرحله کمک کنند.





منبع